حرفهای یک نفر

می خواهم بنویسم هر آنچه از درونم بر می خیزد

حرفهای یک نفر

می خواهم بنویسم هر آنچه از درونم بر می خیزد

صبر کن! همیشه همین رو گفتند. هیچ وقت نفهمیدم چرا می گن صبر کن. اما من هیچ وقت نتونستم مثل بچه ی آدم صبر کنم. همیشه عجله داشتم. همه چیز گذشت و زمانی رسید و اتفاقی افتاد که درمانش فقط صبر بود و صبر. اما من بلد نبودم صبر کنم. اما همه میگفتند صبر کن. صبر کردن خیلی سخته اما باید یاد می گرفتم که چه جوری منتظر فردا باشم. روزها به سختی می گذشتد و بالاخره یاد گرفتم صبر کنم. اما باید خیلی بیشتر صبر می کردم تا به مقصودم برسم. صبر و باز هم صبر.

صبر کردم تا بالاخره لحظه دیدار رسید. حالا میفهمم واسه چی همه می گفتن صبر کن. امید و صبر همیشه همه کارا را راست و ریس می کنن

صبر کنید همه چی درست می شه. همین امشب. مطمئن باشید..