کاش در آن شب می دانستم که قافله ما به کجا می شتابد.
کاش آن شب از آن همه هیاهو می دانستم که خبری است، خبری بی پایان.
زندگی با تمام زیبایی به من لبخند تلخی زد و گفت: باید می دانستی.
حال گناه من چیست که نمی دانستم و حال گناهم فقط ندانستن است. ندانستن.
شما هم به جرم ندانستن میمیرید؟